غیب - هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ - ﴿الحشر ۲۲﴾

این وبلاگ در انجام فعالیتهای خود تنها تابع و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد

غیب - هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ - ﴿الحشر ۲۲﴾

این وبلاگ در انجام فعالیتهای خود تنها تابع و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد

حصار و مندل در علوم غریبه


(این مطلب به هیچ عنوان جنبه آموزش ندارد)

با سلام  و عرض ادب

طبق خواسته دوستان عزیز بحث در مورد منادل را پی میگیریم. ببینید، هر مندلی بسته به نوع تسخیری که انجام میشود میتواند متفاوت باشد. پس اوراد خروج از مندل نیز مطابق با تسخیری که انجام میدهیم متفاوت خواهد بود. ممکن است سه بخشی  یا چهار بخشی و ..... باشد.
در هنگام خروج از مندل باید اسامی یا اورادی  را که مربوط به نوع تسخیر است بطور صحیح بدانیم (با تلفظ صحیح) و بخوانیم و در آخر بر خود بدمیم که از آسیب و هر گونه مضرت در امان باشیم. در اینجا باز دو مبحث پیش می آید که بارها خدمت گرامیان عرض نموده ام. یکی حضور استاد عامل جهت محافظت از شماست و دوم بحث تعجین بخورات تسخیر است. تعجین بخورات خود علمی جدا گانه است. اینکه مثلا بخورات باید با طبع سرد باشد یا گرم باشد و.... از مواردی است که استادتان حتما یادآوری خواهد کرد. ضمن اینکه در زمان تعجین حتما باید اوزان رعایت شود. فرض کنید در یک تسخیر میخواهیم میعه یابسه، کافور، لادن ، پنج سوسن و مشک را با هم عجین کنیم.
خوب اینکه چند بار باید مثلا در روز از این بخورات استفاده کرد و وزن هر کدام باید در تعجین کردن چقدر باشد و کل بخور مورد نیاز در هر بار مثلا هشت مثقال باید باشد یا سه مثقال باشد و اینکه در روز مثلا دو بار استفاده باشد یا در شب یکبار باشد و یا اینکه کل شب تا طلوع صبح باید در حال سوزاندن بخور بود. اینها هم از وظایف استاد است.
از بحث دور نشویم. نکته خیلی مهم و کلیدی در اینجا این است که فردی که مندل را میکشد حتما باید استادیت مندل را داشته باشد بدین معنا که قبلا همان تسخیر را انجام داده و ضمن موفق شدن در تسخیر، استادیت مندل را هم عامل شده باشد. در این صورت است که میتواند مندل را بعنوان یک سپر حفاظتی برای شما قرار دهد و موکلان او هستند که پیوسته در طول دوره تسخیر مراقب شما هستند تا خدای ناکرده در مهلکه نیفتید. در اینجا یک بحث دیگر هم پیش می آید که آن بحث عزائم است.
 همانطور که قبلا عرض کردم در دعوات تسخیری، دو وجه داریم. یا این تسخیرات استمالتی هستند و یا قهری و جبری. این دعوات قاهرانه و جبری هستند که منتج به تسخیر و گرفتن مهر طاعت میگردند. این که خاتم طاعت چیست خود بحثی جدا گانه دارد که انشاء الله به آن خواهم پرداخت.
پس همانطور که میدانیم عزیمت هم در مندل از بایدها بشمار میرود و بدون آن اصلا تسخیرو اقدام به دعوت تسخیری بی معناست. عزیمت به تنهائی نیمی از تسخیر است. در عزیمت معمولا از الفاظی مثل عزمت علیکم و یا الزمت علیکم و یا اقسمت علیکم و از این قبیل استفاده میشود. مثلا در یک عزیمت تسخیری داریم:
عزمت علیکم ایها السید الطاهر .... بحق عرطیموش و جلعیطوش رهقوعیوش یا طلعمیش جلهموش بحق ................ بحرمت ربک العظیم برحمتک یا ارحم الراحمین.
این عزیمت قهری است. یعنی ما آنها را ( موکلین) را وادار میکنیم که از ما اطاعت کنند و جسما برای ما (و این جسما خیلی مهم است) حضور یابند و همین نوع دعوت است که نتیجه بخش است و البته ما هم در زمان حضور یافتن موکلین بسته به نوع دعوت یا تسخیر با راهنمائیهای استاد خود و حربه ها و اقدامات پیشگیرانه ای که انجام داده ایم در داخل مندل انشاء الله از خود به نحو مطلوب حفاظت میکنیم.
بشرط بقای عمر این مبحث انشاء الله ادامه دارد. و الله العالم

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد